پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

صحبت‌های فرمانده مأموریت ماندگار خان‌طومان/ صدها نفر برای اعزام به سوریه مراجعه کردند

0

پایگاه خبری چهاردانگه نیوز:مردم مازندران این روزهای حماسی را خوب به‌یاد دارند، چهار سال پیش در چنین روزی کاروان شهدای خان طومان از مازندران به سوریه رسید.

یک ماه پس از حضور این کاروان خبر شهادت ۱۶ تن از عزیزان این دیار در اقصی نقاط عالم پیچید، ۱۶ آلاله‌ای که از قبل برای شهادت انتخاب شدند و برای رسیدن به لحظه موعود از خانواده گذشتند.

۱۵ فروردین‌ماه ۱۳۹۵ کاروان شهدای خان‌طومان به فرودگاه سوریه رسید تا در کنار سایر مدافعان حرم لباس رزم بپوشند، برای حضور در میدان‌های نبرد ابتدا از حضرت زینب(س) رخصت گرفتند.

درباره حال و هوای آن روزهای کاروانیان خان‌طومان با سردار حمیدرضا رستمیان فرمانده وقت لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا گفت‌وگویی انجام دادیم.

سردار در بستر بیماری قرار داشت، خس‌خس سینه‌هایش مشخص بود، تا شروع مصاحبه و پرسش درباره علت تماس به سختی صحبت می‌کرد و در بین همین چند کلمه حال و احوال‌پرسی چندین سرفه ممتد داشت.

سردار رستمیان ارتباط بسیار مناسبی با رسانه‌ها داشت، در سال‌های گذشته به‌مناسب آغاز برنامه‌های شهدای خان‌طومان و مراسم سالگرد این شهدا برنامه‌ریزی‌های انجام می‌شد و سردار در جمع خبرنگاران درباره حال و هوای شهدا و اعزام با مردم صحبت می‌کرد.

این‌بار به‌دلیل مشکلات ناشی از کرونا ویروس به‌صورت تلفنی از سردار وضعیت حال و هوای اعزام شهدا را پیگیری کردیم.

در ارتباط با حال هوای این روزها به ویژه روز حضور در فرودگاه سوریه پرسیدم، به روزهای اعزام در سال ۹۵ برگشت و از فاصله کوتاه اطلاع‌رسانی تا زمان حضور در سوریه صحبت به میان آورد.

در فاصله دو روز از ۱۳ تا ۱۵ فرودین‌ماه نیروها به سوریه اعزام شدند، این طور که سردار می‌گفت، تیم از قبل مشخص شده بود، فقط دل تو دل رزمندگان اعزامی نبود که زودتر زمان حرکت را به آنها اعلام کنند، خیال رزمندگان راحت شد که بالاخره در کاروان شهدای زینبی قرار گرفته‌اند.

به سوریه رسیدیم و حرم حضرت زینبت کبری(س) و حضرت رقیه(س) را زیارت کردیم و با آنها عهد و پیمان بستیم.

کاروانیان اشک می‌ریختند و نجواهای خاصی می‌کردند، کاروان یکسره شوق و ایثار بود.

این فرمانده میدان نبرد در خان طومان کاروانیان با لبیک به امام حسین(ع) و رهبر معظم انقلاب اسلامی جانانه در برابر لشگر اموی ایستادگی کرد و حماسه‌های بزرگی را خلق کردند.

پرسیدم که آیا فکرش را می‌کردید که با ۱۶ شهید این مأموریت به اتمام برسد، آیا اصلاً احساس می‌کردید فرد خاصی از بین شما به شهادت برسد؟

سردار به این سؤال از این نگاه پاسخ داد که هر فردی که لباس نظام به‌ویژه سپاه را می‌پوشد، پیش‌بینی این‌گونه مأموریت‌ها را دارد و شهادت هم جزو مأموریت‌های یکی پاسدار است.

ما کاملاً واقف بودیم که مأموریت‌های ما سخت و امتحان بزرگ برای افرادی که در این کاروان قرار می‌گیرند هست، ما برای تفریح نرفته بودیم، برای دفاع از اسلام ناب محمدی، نظام و دین ورود پیدا کردیم، خطر را کاملاً لمس می‌کردیم.

احساس شهادت را در کاروان داشتیم به اطمینان خاطر رسیدیم که برخی از افراد جز شهدا هستند، اصلاً نوع رفتار و توسل برخی از افراد کاروان نشان می‌داد که آسمانی می‌شوند.

ثانیه به ثانیه آن روز برای ما خاطره است، پیش از اعزام این طور در جامعه احساس می‌شد که حماسه تنها مربوط به دوران دفاع مقدس بوده و تمام شده است، در صورتی که با باز شدن میدان دفاع از حریم  و حرم اهل بیت(ع) مشتقان به این جایگاه خودشان را نشان دادند.

از سردار پرسیدیم مهم‌ترین مطلبی که از آن روز اعزام به یادتان مانده و دوست دارید که عنوان شود را مطرح کنید، این‌طور پاسخ داد: ثانیه به ثانیه آن روز برای ما خاطره است، پیش از اعزام این طور در جامعه احساس می‌شد که حماسه تنها مربوط به دوران دفاع مقدس بوده و تمام شده است، در صورتی که با باز شدن میدان دفاع از حریم  و حرم اهل بیت(ع) مشتقان به این جایگاه خودشان را نشان دادند.

این نکته را من اعلام کنم که افراد زیادی برای اعزام به سوریه مراجعه کرده بودند، ۱۰ برابر افرادی که با ما به سوریه آمدند برای ثبت‌نام مراجعه کردند، بهترین خالص‌ترین باانگیزه‌ترین افراد وارد صحنه می‌شدند، این افراد با نگاه اعتقادی وارد این عرصه شده بودند.

حضور مشتاقانه با حجم انبوهی از تقاضا بسیار ارزشمند بود، برای اعزام تعداد نیرو اصلاً مشکلی نداشتیم خیلی راحت به‌دلیل پشتوانه مردمی برای اعزام به سوریه می‌توانستیم افراد را جابه‌جاکنیم.

صدای سردار واضح‌تر شده بود، احساس می‌کنم که بیماری را فراموش کرد، از مرگ و نابودی رژیم اشغالگر قدس صحبت به میان آورد به اینجا که رسیده بود تن صدا افزایش پیدا کرد و گفت: ما به نابودی این رژیم فکر می‌کنیم و این راه را ادامه می‌دهیم و تا زمان نابودی کامل این رژیم، ما از پا نمی‌نشینیم.

پرسیدم که افراد را چه طور انتخاب کردید؟ که گفت: برای انتخاب افراد حساسیت‌های زیادی را مدنظر قرار دادیم، افراد با نگاه بصیرت خاص در این سفر همراه شدند، به لحاظ اعتقادی بچه‌ها خیلی قوی بودند، آمادگی جسمانی رزمندگان بسیار مهم بود، افراد قوی به لحاظ فکری و جسمی را انتخاب کردیم، ملاک‌های  زیادی را برای پیروزی در نبرد خان طومان برای انتخاب افراد داشتیم که پس از بررسی‌های لازم افراد را انتخاب کردیم.

همه کسانی که وارد این لیست می‌شدند انتخاب‌شده حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) بودند.

درباره حال و هوای انتظار خانواده شهدا و خود سردار درباره بازگشت پیکر شهدا صحبت کردیم، سردار با بغضی مانده در گلو اما با امید به آینده بیان کرد: ما نوکر خانواده شهدا هستیم، خودمان را کوچک آنها می‌دانیم، آنها کار بزرگ زینبی کردند، گذشتن از فرزند، شوهر و پدر، برادر بسیار سخت است و حماسه‌ای بزرگی انجام دادند که ما باید قدردان این خانواده‌ها باشیم.

به خانواده‌های شهدا تعهد می‌دهیم که این راه را ادامه دهیم، پرچمی که آنها بلند کردند و خون پاک تقدیم‌شده آنها را تا رسیدن به هدف نهایی دنبال می‌کنیم، دل‌مان کمی گرفته اما قرص، گرفته به این خاطر که پیکر تعدادی از شهدا در آن میدان بزرگ خان‌طومان باقی مانده و قرص از این جهت که آنها نزد حضرت زینب(س) امانت هستند و امید داریم با توجه به تفحصی که در حال انجام است این پیکرها به کشور بازگردد و آرامش نسبی ایجاد شود.

مازندرانی‌ها رسمی دارند که پس از فوت افراد برای سرسلامت‌باد نزد خانواده متوفی می‌روند، از سردار به عنوان آخرین سؤوال پرسیدم که واکنش خانواده شهدا نسبت به شما که به عنوان فرمانده نزد آنها می‌رفتید چه بود؟

خودم نگران این موضوع بودم که اگر با واکنش خانواده‌ها مواجه شدم چه پاسخی به آنها بدهم، ولی بنده از نزدیک مشاهده کردم که کوه صبر و مقاومت هستند، از امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) الگو گرفتند و از شهدا درخواست و تقاضا داریم که شفیع ما و خانواده خودشان باشند.

 /۸۶۰۰۴/ج/و

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.