پایگاه خبری چهاردانگه
بخش چهاردانگه شهرستان ساري

فرهنگ کار کردن بچه‌ها در اکوادور

0

پایگاه خبری چهاردانگه نیوز: یکی ازهموطنان عزیزکه در کشور اکوادور زندگی می نماید، تجربیات شخصی خود از زندگی در این کشور کوچک آمریکای جنوبی را  نوشته و در اختیار پایگاه خبری چهاردانگه نیوز قرار داده است. بعضی ازاین مطالب می تواند بسیار آموزنده باشد،  پایگاه خبری چهاردانگه نیوز ضمن تشکر از این هم وطن گرامی اقدام به انتشار این مطالب می نماید.

اکوادور با نام رسمی جمهوری اکوادور کشوری در شمال غربی آمریکای جنوبی است. پایتخت آن کیتو  است.جمعیت این کشور ۱۵ میلیون نفر و زبان رسمی آن اسپانیایی است. نظام سیاسی اکوادور جمهوری ریاست‌جمهوری است. این کشور از سال ۱۸۳۰ مستقل شده‌است.   در شمال آن کلمبیا، در شرق و جنوب آن پرو و در غرب آن اقیانوس آرام  قرار دارد. اکوادور دارای مساحتی برابر با ۲۷۲٬۰۴۵ کیلومتر مربع  است.

مدتی برای بازی تنیس به یک مجموعه ورزشی می رفتم. یک روز چند دقیقه ای زودتر رسیدم و با اتفاق جالبی مواجه شدم. با تعدادی از بچه ها کنار زمین منتظر نشسته بودیم. صدای دو دختر بچه که بلند “عصر بخیر” گفتند، توجه ما را به پشت سرمان جلب کرد. دو دختر 7-8 ساله با لباس فرم مدرسه به ما سلام کردند. 

دخترها لباس خیلی مرتبی به تن داشتند. هر دو سفید پوست با موهای بلند روشن و زیبا بودند. از سر و وضع ظاهرشان به نظر می رسید که از خانواده های نسبتا متمولی هستند. البته منطقه ای هم که مجموعه ورزشی در آن قرار داشت و احتمالا مدرسه آنها به آن نزدیک بود، از مناطق خیلی خوب کیتو محسوب می شود.

اول فکر کردم اینها دو دختر مودب هستند که با دیدن ما خواستند سلامی کرده باشند. همگی جواب سلام و عصر بخیر آنها را دادیم. بعد یکی از آن دو دختر بچه خم شد و از کیف مدرسه اش که یک چمدان کوچک چرخدار بود، چند بسته بیرون آورد. ظرف های یکبار مصرف کوچکی که در هر کدامشان یک کیک کوچک خانگی بود. دو نوع کیک در بسته ها بود؛ ساده و شکلاتی. خیلی مودب جلو آمد و کیک ها را برای فروش به ما عرضه کرد. یکی از بچه ها کیک را از او گرفت. قیمتش یک دلار بود. بعد از آنکه دوستم کیک را خرید، دختر بچه دیگر که یک سس شکلاتی و یک سس توت فرنگی در دستانش بود، جلو آمد و از او پرسید کدامیک از سس ها را می خواهد. دوستم یکی را انتخاب کرد و دختر بچه کمی از آن سس روی کیکش ریخت.

دختر بچه ها پولشان را گرفتند، تشکر کردند و رفتند تا بقیه کیک هایشان را بفروشند. با آنکه قبلا درباره فرهنگ کار کردن در اکوادور زیاد شنیده بودم، ولی این اتفاق برایم خیلی جالب و تاثیرگذار بود. مخصوصا که آنها دو دختر بچه کم سن و سال بودند و مشخص بود که از خانواده های فقیری نیستند.

یک بار به صورت اتفاقی از یکی از دوستانمان که وضعیت مالی خوبی هم دارد، شنیدم که می گفت دخترش در خانه شیرینی درست می کند و در دانشگاه به هم کلاسی ها و هم دانشگاهی هایش می فروشد. این دوست می گفت، پیش از این هم در زمان مدرسه او این کار را انجام می داده است. البته بچه های دیگر او هم هر کدام به نوعی در حین تحصیل مشغول به کار هستند و درآمدی هر چند مختصر دارند. 

یادم هست وقتی این حرف ها را از دوستمان می شنیدم، برایم خیلی عجیب بود. فکر می کردم اینها که اینقدر وضعیت مالی خوبی دارند، چه لزومی دارد که بچه هایشان به این شکل در دانشگاه کار کنند. کمی گذشت تا بیشتر فرهنگ اکوادوری ها را شناختم و فهمیدم کار کردن از بچگی، جزئی از زندگی آنهاست. کار کردن برای آنها عیب نیست، دختر و پسر یا فقیر و پولدار هم ندارد.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.