همه مصائب مازندران
تغییر اقلیم این روزها بیش از هر عامل دیگری بر سر زبان ها افتاده است، موضوعی که با خشکسالی و کمآبی همواره عجین شده و یکی از چالشها و تنشهای اصلی این تغییرات، تغییر موطن و مهاجرت به فضایی جدید است.
زمانی که در سالهای نه چندان دور سخن از بحران جدی آب و افزایش شدید مهاجرت میشد، شاید کسی آن را جدی نمیگرفت اما امروز دیگر آن شوخی به یک بحث جدی تبدیل شده است که از دانشگاهیان تا مسئولان اجرایی، قانونی و قضایی را درگیر خود کرده است.
مهاجرت و تاثیرات شدیدی که بر زندگی میگذارد شاید در نگاه آکادمیک تنها به پاس کردن چند واحد درسی برگردد اما این روزها کشور و به ویژه مازندران را به عینه درگیر خود کرده است.
مازندران به ظاهر پرآب؛ هدف نخست مهاجران
این روزها کشور با توجه به بحران شدید آب به ویژه در مناطق مرکزی و خشک، تحت تحولات شدید اقلیمی قرار دارد و در این میان استانهای شمالی به دلیل وجود آب، حداقل بیش از سایر استانهای کشور، مورد توجه مهاجران قرار گرفتهاند.
اینکه چه شده است در کشور بحران آب به وجود آمد و تغییرات اقلیمی به سرعت در حال انجام گرفتن است موضوع این یادداشت نیست، بلکه قرض، مازندرانی است که با وجود جمعیت حدود 3.5 میلیونی نمیتواند از پس خود برآید و حال تصور کنید این جمعیت با مهاجرتهای فصلی و دائمی به حدود 10 تا 15 میلیون نفر برسد.
بحران آب در کشور و تبعات مهاجرت و هدف قرار دادن مکان زندگی به استان مازندران، نه تنها این چاره کار نیست بلکه یک گام بلند به عقب برداشتن است.
مشکلات زیرساختی فراوان در مازندران
یکی از بزرگترین مشکلات مازندران نسبت به پذیرش مهاجرت کنندگان به این استان، نبود زیرساخت اولیه زندگی است، اثبات کننده این ادعا تامین آب، برق و گاز در روزهای تابستان و زمستان در این استان بوده است، خاموشیهای چند ساعته و هر روزه، قطعی مکرر آب و گاز و غیره برخی از مشکلاتی است که مازندران با وجود این جمعیت ثابت خود با آن دست و پنجه نرم میکند.
مشکلات شدید حمل و نقلی و ترافیک به ویژه در مبادی ورودی این استان از سه محور هراز، فیروزکوه و کندوان در روزهای تعطیل و قفل شدن جاده منتهی به روستاهای موجود در مسیر بین راهی این سه محور، یکی دیگر از بزرگترین مشکلات استان مازندران است، حال تصور کنید این میزان جمعیت از 3.5 به 15 میلیون نفر برسد و هر ساله بخواهیم میزبان 10 میلیون مسافر دیگر نیز باشیم، امری که در ظاهر نیز شدنی نیست.
رابطه افزایش جمعیت و تبدیل شدن مازندران به «زبالهدانی»
افزایش جمعیت مازندران و مشکلات زیست محیطی آن، یکی دیگر از مشکلات شدید و جدی است که این استان را تهدید میکند، در حالیکه مدیران و مردم مازندران هنوز راه حلی برای رفع مشکلات زباله این استان پیدا نکردهاند، تصور کنید با جمعیت 15 میلیونی، مازندران زیبا و سرسبز به زبالهدانی کشور تبدیل میشود.
از مشکلات فرهنگی اجتماعی آن، ورود خرده فرهنگهای مختلف به این استان است، از بین رفتن فرهنگ بومی و محلی و در خطر قرار گرفتن آداب و سنن زیبای مازندرانیها با ورود این فرهنگهای وارداتی مشکلات عدیدهای را به بار میآورد که سالها زمان نیاز است تا این معضل برطرف شود.
منفعتطلبی شخصی و افزایش نزاعهای اجتماعی
افزایش جمعیت همواره نزاع بر سر منافع را بیشتر میکند و این موضوع به ویژه در زمانی که بحران آب در حال سرایت به کل کشور است، بیش از گذشته دیده میشود، بحران آب و عدم گذر از منافع شخصی و بیتوجهی به منافع جمعی، نزاع های شدید اجتماعی را به وجود می آورد و این امر به نوبه خود تبعات فراوانی دارد.
ویلاسازی و قطع روزافزون درختان جنگلی یکی دیگر از مشکلاتی است که با مهاجرت به مازندران، این استان را درگیر میکند، این روزها شاهد رشد شدید «جنگلنشینی» هستیم و با این وجود و با افزایش جمعیت و رشد جنگل نشینی مازندران، سرسبزی خود را نیز از دست میدهد و آرام آرام به سوی خشکسالی حرکت میکند کما اینکه این اتفاق در حال وقوع است.
اقتصادی که نامتوازن میشود
برهم خوردن توازن اقتصادی مازندران با ورود افراد متمول و همچنین ورود افراد سختکوش استانهایی که در بیابان به سختی منابع مالی خود را تامین میکردند، نیز یکی دیگر از عواقب این مهاجرت است، مازندران با وجود داشتن کوه، جنگل، دریا، مزارع شالیزاری و غیره از نعمتهای خدادادی سرشار بوده و مردمان این استان همواره از این موهبتهای الهی بهره میگرفتند و حال با ورود مهاجران از استانهای دیگر، این توازن برهم خواهد خورد.
مشکلات روانی یکی دیگر از تبعات افزایش جمعیت در استانی چون مازندران است، به طور معمول مازندران برای مردم کشور یک منطقه برای آرامش خاطر و استراحت پس از یک دوره زمانی کار طولانی محسوب میشد و با افزایش مهاجرت و کاهش و یا از بین رفتن این چشماندازها، حس ناامیدی بیش از امید به مردم القا میشود، روحیه سرسبزی و زیبای مازندران تغییر میکند، خانهها از حالت ویلایی به آپارتمانی مبدل میشود و دیگر خبری از باغ، باغچه، پرورش انواع پرندگان و پستانداران نخواهد بود.
افزایش جمعیت در مازندران و تهدید امنیت غذایی
یکی دیگر از مشکلاتی که با مهاجرت به مازندران ایجاد میشود، تغییر کاربری گسترده اراضی شالیزاری در این استان است، این تغییر کاربری تولید محصولات کشاورزی را به شدت کاهش میدهد و در واقع این امر امنیت غذایی را تهدید و میل به وابستگی افزایش مییابد.
آنچه به وضوح مشخص است کاهش بهرهوری، فصلهای کوتاهتر رشد موادغذایی و کمتر شدن زمینهای حاصلخیز از نتایج تغییرات اقلیمی است و با رشد بیش از حد جمعیت در مازندران و تغییر اقلیم این استان، این امنیت نیز به زودی از بین خواهد رفت.
ساحل جنوب؛ سکونتگاه مناسب مهاجران
نکته قابل اهمیتی که باید در اینجا ذکر شود این است که کاربری ساحل در شمال با سواحل جنوبی کاملا متفاوت است، سواحل در شمال کاربری استراتژیک در حوزه تامین مواد غذایی دارد در حالی که در جنوب اینگونه نیست.
ساحل جنوب به دلیل نزدیک بودن به دریای آزاد و غیرقابل کشاورزی بودن اراضی، میتواند به عنوان سکونتگاههای مهاجران مورد استفاده قرار بگیرد، به گونهای که در کشورهای توسعه یافته میبینیم که سکونتگاهها به سواحلی که این امکان در آنها وجود دارد سوق داده میشود.
در نهایت باید گفت این امور تنها بخشی از مشکلاتی است که به تحلیلهای علمی و مستند نیاز دارد و با بررسی بر روی این اوامر و برنامهریزی مناسب، باید جلوی ویرانی مازندران گرفته شود.
یادداشت از: سیداحمد حسینی ایسنا مازندران